مهندس در معنای لغوی، به کسی گفته میشود که علم هندسه را خوب بداند، اما در کل، مهندس (Engineer) در اکثر کتابهای مرجع جهان به کسی که راهحل مشکل(Problem Solving) را خوب بداند گفته شده است. بهعبارت دیگر، مهندس کسی است که برای هر مشکلی بهترین راهحل را پیدا میکند.
این موضوع ممکن است شامل جنبههای کیفی، کمی، فیزیکی و حتی گاهی گستردهتر اقتصادی، اجتماعی و… هم باشد.
در یک تحقیق ۷ ویژگی را برای یک مهندس ارائه کردهاند:
۱. تحقیق (Research) علمی، فنی و صنعتی بهمنظور کشف راهحلهای تازه و سودمند.
۲. توسعه (Development) فنی بهمنظور اعمال دستاوردهای تحقیقات موجود برای غلبه بر یک مشکل یا بهبود کمی و کیفی سیستم و ابزار.
۳. طراحی (Design) یک یا چند ساختار، سیستم یا ابزار با بهرهگیری از مدلهای مهندسی، روشها، نیازهای کنونی و شرایط خاص.
۴. ساخت (Construction) که براساس آن مهندس وظیفه دارد. ضمن آمادهسازی فضا و محیط تولید، رویه ساخت، کیفیت محصول یا احداث بنا- سازه، هزینه تمامشده و نحوه سازماندهی منابع و تجهیزات را مشخص کند.
۵. تولید (Production) محصول یا سیستم که شامل برنامهریزی و زمانبندی کار (Planning)، انتخاب و مشخص کردن ترتیب فرآیندها، ابزارها، مواد اولیه، چیدمان (layout)، عناصر و اجزای سیستم نهایی (Components)، آزمایش، بازرسی و عیبیابی محصول است.
۶. بهکاراندازی و بهرهبرداری (Operation) از یک سیستم یا محصول که ممکن است توسط کسان دیگری تولید شده باشد. این مهارت شامل آشنایی با کنترلهای مکانیکی، الکترونیکی یا نرمافزاری ابزار و سیستم، تامین نیرو و انرژی لازم برای بهکار افتادن آن حملونقل، ارتباطات و جنبههای اقتصادی است.
۷. مدیریت (Management) ابزارها و سیستمها با تحلیل وضعیت گذشته و حال پروژههای اجرایی، تجهیزات و دستگاهها، پیشبینی وضعیت آینده آنها و سازماندهی منابع مالی، انسانی و اطلاعاتی موجود برای کسب نتایج بهتر در آینده.
اما بهنظر میرسد علاوه بر موارد هفتگانه فوق باید اخلاق مهندسی، وجدان بیدار فردی، پایبندی به موازین علمی و عرفی، آییننامهها و استانداردها، رعایت اصول در روابط متقابل و همچنین روحیه همکاری و کار جمعی و دهها نکته اخلاقی و مرتبط با علوم انسانی و مدیریت را بر تعریفهای کلاسیک مهندسی اضافه کرد.
البته یک شوخی هم وجود دارد که میگویند، پزشکان قادرند اشتباهات خود را دفن کنند و کسی متوجه نشود، اما اشتباهات مهندسی قابل پنهان کردن نیست. وقتی ساختمانی فرو میریزد، وقتی پلی شکسته میشود، وقتی اتومبیلی آتش میگیرد، وقتی هواپیمایی سقوط میکند، وقتی تایتانیکی غرق میشود، همه و همه نشانههای ضعف مهندسی است و همه جهان آن را میبینند. پنهان کردن و دفن کردن خطاهای مهندسی کاری سخت و غیرممکن است. خطاهای مهندسی مثل علوم انسانی یا علوم اجتماعی با اکثریت انسانها سروکار دارد و قابل چشم پوشی نیست و جامعه درگیر با آن معمولا از یک نفر بیشتر و جمعی است.
تلاش مهندسان و پزشکان در همه جوامع در راستای رشد و توسعه بر کسی پوشیده نیست، اما نکتهای در مدیریت وجود دارد که بهنظر میرسد سالهای زیادی است که از آن غفلت شده است.
سالهای ابتدایی انقلاب، به چه دلیل، نمیدانم، اما مدیریت اجرایی کشور بهجای آنکه در اختیار مدیران تحصیلکرده رشته مدیریت و اقتصاد و دانشمندان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و سیاست قرار گیرد، بهدست روحانیون و مهندسان افتاد.
مهندسان مختلف از رشتههای ساختمان و برق و نفت و پتروشیمی و عمران و صنایع دیگر و چند پزشک اطفال و عمومی و زنان که مسئولیتشان هیچ ارتباطی به تخصصشان نداشت، در رأس وزارتخانههای گوناگون قرار گرفتند.
تعهد و تخصصهای غیرمرتبط با زور ارتباطات فردی باعث شد این افراد بیش از ۴ دهه بر رأس وزارتخانههای مختلف کشور حضوری دامنگیر و مداوم داشته باشند که با نوع مدیریت کلان در دنیا کاملا متفاوت است.
رشتههای تحصیلی علوم انسانی و علوم اجتماعی و دانشهای تخصصی علوم سیاسی، اقتصاد و بانکداری، مدیریت و منابع انسانی، روزنامهنگاری و روابطعمومی و حتی محیطزیست و تاریخ و جغرافیا بیشترین تعداد تحصیلکردههای جهان را در حوزه مدیریت جهانی در اختیار دارند.
در دنیای امروز از متخصص علوم مهندسی و پزشکی و هنری و امثالهم در رشتههای خودشان بهرهبرداری میکنند. به یک فیلمساز خوب باید امکانات ساخت فیلم داد تا بتواند با هنر خود، آثار ماندگار خلق کند. هرگز یک فیلمساز خوب را در رأس سازمان اداری سینما قرار نمیدهند؛ مدیریت سینما به مجموعهای از دانشهای گوناگون نیاز دارد.
برای اداره یک بیمارستان، نباید یک جراح متخصص را از اتاق عمل دور کرد، باید مجهزترین اتاقهای عمل را در اختیار این پزشک قرار داد تا بتواند جان انسانهای مختلف را نجات دهد. مدیریت بیمارستان مجموعهای از دانش پزشکی، پرستاری، حسابداری، نظافت، آشپزی، روابطعمومی و دهها موضوع دیگر را میطلبد، به همین دلیل، امروز رشتههای مدیریت بیمارستانی یا مدیریت هتلداری در دنیا باب شده و تا دکتری هم ادامه دارد.
اداره یک شرکت هوایی نیاز به خلبان ماهر ندارد، به مدیریت نیاز دارد. یک غواص خوب نمیتواند رئیس کشتیرانی باشد. معلم خوب را باید به کلاس درس فرستاد تا تدریس کند، نه آنکه استاد درجه یک را به ریاست منصوب و سرش را به کارتابل و امضای نامههای اداری و رتق و فتق امور مشغول کنیم.
تصور کنید اگر ادیسون و گراهام بل و پاستور و دهخدا و حافظ و سعدی و فردوسی و کیارستمی را به مسئولیت وزارت نیرو و شرکت مخابرات و بیمارستان فلان و دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش و مدرسه تیزهوشان و وزارت ارشاد و معاونت سینمایی و امثال آن منصوب میکردیم، امروز نه از اختراع برق و تلفن خبری بود و نه میکروب کشف شده بود و نه از دیوان حافظ و گلستان و بوستان و شاهنامه خبری بود و نه لغتنامه دهخدا داشتیم و نه میدانستیم خانه دوست کجاست؟
هر کسی را باید در جایگاه خود گذاشت تا سرزمینی آباد داشت؛ اگر آقایان مهندسان متخصص دست از سر این سیاست و اقتصاد بردارند.